به گزارش مشرق، محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت:
روزنامه انگلیسی گاردین ضمن انتشار مطلبی جهتدار به نفع یکی از نامزدهای انتخاباتی در ایران، نامزدی او را «مبارزه سخت» توصیف کرد.
«پاتریک وینتور» دبیر سرویس دیپلماتیک گاردین، نامزد مذکور را «گزینهای برای اعمال تغییراتی هر چند جزئی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران» نام برده و نوشت: «تنها نامزد طیف[...]، فرزندانش را پس از مرگ همسرش به تنهائی بزرگ کرد. او با یک نبرد سخت اما نه غیرممکن روبهرو میشود تا رایدهندگان سرخورده را متقاعد کند که او فرصتی برای تغییر است. بهترین شانس او این است که شکاف ایدئولوژیک بین رقبای دیگر ادامه یابد و رای آنها را تقسیم کند. او پس از اینکه همسرش را از دست داد، هرگز دوباره ازدواج نکرد. پسرش میگوید حتی زمانی که مادرش زنده بود، این پدر بود که برای خانواده آشپزی میکرد. آزمون اصلی او در مناظرههای تلویزیونی صورت میگیرد، جایی که رقبای تندرو دیدگاههای محافظهکارانه مشابهی دارند.
او حمایت طیف متبوع را به دست آورده، اما بسیاری- به ویژه رای دهندگان جوان در مناطق شهری- از سیاست رویگردان شدهاند. مخالفان رژیم میگویند حضور او در انتخابات برای افزایش مشارکت طراحی شده و ادعا میکنند که او در نهایت در صورت لزوم از حجاب حمایت میکند. گفته میشود که نظام سیاسی امیدوار است مشارکت مردم به بالای 50 درصد برسد.».
سوگیری و حساسیت روزنامه انگلیسی از این جهت مهم است که این روزنامه ژانویه 2024 (اواخر دیماه سال گذشته) در تحلیلی به قلم «سایمون تیسدال» سردبیر خارجی بخش خارجی خود، تحلیلی با این عنوان قابل توجه را منتشر کرد:
«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is».
گاردین در این یادداشت با اشاره به پیروزیهای چند سال اخیر ایران در دو حوزه میدان و دیپلماسی نوشته بود: «آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است. اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش است، دیپلماسی آن ناکارآمد است و اقتدارش، مورد تمسخر قرار میگیرد؛ تشدید حملات بیپایان حوثیها در یمن، واقعیت ناخوشایند دیگری را برجسته میکند؛ قدرت مسلط در خاورمیانه، دیگر آمریکا و متحدینش، مصر، عربستانسعودی یا حتی اسرائیل نیست؛ بلکه این ایران، متحد اصلی حوثیها است؛ ایالاتمتحده، هرگز در جهان عرب، محبوبیت نداشت و فقط به عنوان یک شر ضروری، تحمل میشد، اما این دیگر ایرانِ غیرعرب است که اکنون در صندلی رانندگی است؛ اگرچه سیاستمداران تندرو اسرائیل، هنوز پیام هفتم اکتبر را دریافت نکردهاند، اما با اوضاع وحشتناک غزه، وضعیت، تغییر کرده و از همیشه بدتر شده است؛ سفیر عربستان در لندن، هفته گذشته به بیبیسی گفت که دولت یهود دیگر نباید به عنوان یک مورد خاص در نظر گرفته شود.
شبکه محور مقاومت، فارغ از اینکه از دستورات ایران، پیروی میکنند یا خیر، در هر صورت در کنار هم عمل میکنند و آشکار است که ایران یک ائتلاف کنترلشده از راه دور تشکیل داده است؛ بمباران پایگاههای حوثیها نیز، واقعیت را تغییر نخواهد داد و به احتمال زیاد، بر عکس به روایت مقاومت ضد غربی و ضد اسرائیلی تهران در سراسر منطقه، دامن خواهد زد.
ایران با هوشیاری بیشتر نسبت به گذشته، سال گذشته، گامهای عملگرایانهای برای ترمیم روابط با رقبای عرب خلیج فارس برداشت و روابط دیپلماتیک با عربستانسعودی را احیا کرد؛ هیچ رابطه عشقی هم در میان نیست و مهمترین جنبه این معامله واقعگرایانه، این بود که چین میانجی آن بود.
دوستی جدید ایران با چین و روسیه، بیش از عوامل دیگر قدرت مالی ایران را متحول کرده است و جنگ اوکراین به رهبری غرب نیز، کاتالیزور این انتقال بوده است. جنگ و پیامدهای آن، این باور را در پکن و مسکو متبلور کرد که رهبری جهانی آمریکا در حال افول است و نظم جهانی مبتنی بر قوانین واشنگتن، برای فروپاشی و جایگزینی، آماده است.
پس از سالها رکود و ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی داخلی، اقتصاد ایران در حال رشد است.
پس از ۴۵ سال تلاش، تحریم و تهدید تهران، جواب نداده است؛ آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبهرو هستند که یک ضلع از مثلث اتحاد جهانی است که توسط شبه نظامیان قدرتمند و همچنین، قدرت اقتصادی نیز، حمایت میشود؛ اگر میخواهیم از یک درگیری گستردهتر اجتناب کنیم، به یک رویکرد دیپلماتیک تازه نیاز است.»